Friday, December 30, 2022

محل ظهور شاه بهرام مشرق زمین و کشور مقدس ایران است


با بشاراتی که حضرت زرتشت در مورد ظهور حضرت شاه بهرام ورجاوند فرموده اند
 محقق است که این کوکب لامع بایستی از مشرق زمین و از کشور مقدس ایران که زادگاه حضرت زرتشت می باشد، طلوع فرموده و به نبوات آن حضرت تحقق بخشد. آئین بهائی با نوعی منطق روحانی به آینده نوع بشر نوید داده و در چهارچوب این پژوهش آینده است که درباره ایران که گاهواره نخستین این آئین است به تفصیل سخن گفته و به صراحت و قاطعیت پیش بینی کرده که جامعه ایران، در آینده ایام عزیزترین جوامع دنیا خواهد شد و حکومتش به عنوان محترم ترین حکومات عالم تلقی خواهد گشت. لوحی زیبا و شیرین که به زبان مناجات به قلم حضرت عبدالبهاء نگاشته شده ذیلا نقل میگردد:
 " هوالله، پاک یزدانا خاک ایران را از آغاز مشکبیز فرمودی و شورانگیز و دانش خیز و گوهر ریز، از خاورش همواره خورشیدت نورافشان و در باخترش ماه تابان نمایان، کشورش مهرپرور و دشت بهشت آسایش پرگل و گیاه و کهسارش پر از میوه تازه و تر و چمن زارش رشک باغ بهشت، هوشش پیغام سروش وجوشش چون دریای ژرف پرخروش، روزگاری بود که آتش دانشش خاموش شد و اختر بزرگواریش پنهان در زیر روپوش، باد بهارش خزان شد و گلزار دلربایش خارزار، چشمه شیرینش شور گشت و بزرگان نازنینش آواره و در به در هر کشور دور، پرتوش تاریک شد و رودش آب باریک . تا آنکه دریای بخششت به جوش آمد و آفتاب دهش دمید، بهار تازه رسید و باد جان پرور وزید و ابر بهمن بارید و پرتو آن مهرپرور تابید. کشور بجنبید و خاکدان گلستان شد و خاک سیاه رشک بوستان گشت. جهان جهانی تازه شد و آوازه بلند گشت و دشت و کهسار سبز و خرم شد و مرغان چمن به ترانه و آهنگ همدم شدند. هنگام شادمانی

است ، پیغام آسمانی است ، بنگاه جاودانی است، بیدار شو بیدار شو..."(15) همچنین حضرت عبدالبهاء در لوحی خطاب به یکی از پارسیان می فرماید:
 " هوالله، ای سروش پر بشارت، نامه خوش اشارت در نهایت فصاحت و بلاغت بیان اسرار بود و دلیل بر خلوص نیت و محبت پروردگار. حمد کن خدا را که آهنگ سروش شنیدی و شاهنشهی شاه بهرام بدیدی و مانند مرغ چمن به گلشن حقیقت پریدی و بر سرو و سمن گلبانگ اسرار معنوی بلند نمودی. حال شیفته روی آن دلبری و آشفته آن موی معنبر، عاشقان را آه و فغان لازم و مشتاقان را انین و حنین مستدیم و واجب، پس تا توانی آواز بلند کن و شهناز بزن و مرغان چمن را بیدار کن و در سحرگاه به نغمات خوش دمساز نما و علیک البهاء الابهی.ع ع
" (16) حضرت بهاءالله که از سلاله نجبا و بزرگان و اهل نور مازندران بودند در شب دوم محرم 1233 شمسی مطابق با 12 اکتبر 1817 میلادی در طهران متولد شدند و در سال 1268 شمسی مطابق با 1852 میلادی از طرف خداوند به رسالت برانگیخته شده و آیات الهی بر ایشان نازل گردید و ندای ربانی را از ایران بلند نمودند و در مدت 39 سال دوران رسالت خود با نزول آیات و الواح و دستورات الهی ابناء بشر و جمیع ملل را به وحدت عالم انسانی و صلح عمومی و ترک کلیه تعصبات دعوت فرمودند . با توجه به اینکه حضرت زردشت محکم ترین برهان را کلام و کتاب الهی می دانند و در کتاب دینکرد می فرمایند :" یکی از براهین و حجت ها و معجزات من این کتاب است."(17) و در جای دیگر خداوند به زردشت چنین فرمود:"کتابی که فرو فرستادم در جهان کسی از فصحا و بلغا و علما و حکما چنین سخن نیارد گفت، اگر توانند بگویند ، چون عاجز شوند دانند قول یزدان است..."(18) و در مورد آتشی که حضرت زردشت همراه داشت ، حضرت عبدالبهاء می فرماید:" آن کتاب و کلام الله بود که در دست حضرت بود و نفوذ و اثر کلمات الهی از آتش ظاهره سوزنده تر و قلوب انسان که به منزله آتشکده است چون پرتوی از آن آتش گیرد ، میل و هواهای نفس را بسوزاند و انسان را به قرب الهی کشاند و به فیوضاتش بهره مند سازد."(19) حضرت بهاءالله یا شاه بهرام ورجاوند نیز با همان کتاب و همان بیان و احکام اهل عالم را به اتحاد و اتفاق و دوستی و محبت دعوت نموده و به این بیان ناطق:" سراپرده یگانگی بلند شد، به چشم بیگانگان یکدیگر را نبینید ، همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار." و نه تنها حکم جنگ و جدال و قتل و قتال و تنفر و انزجار را که در ادیان ماضیه مستولی بر جهان بشری بود ، نسخ و منع فرمودند بلکه بر این حکم متین تاکید نمودند" که اگر دین سبب اختلاف و نفاق گردد ، البته بی دینی بهتر است" و به این وسیله پیروان آئین اهورائی را از هرگونه دونیت و نفاق و کافر و نجس دانستن یکدیگر منع و برحذر داشتند و خصومت و دشمنی و دوگانگی را گناه عظیم شمردند. با اعلان فرامین و دستورات آن حضرت ، شمشیرها به غلاف راجع و لغات " اقتلو و قاتلوهم" از قاموس لغات دین الهی و آئین بهی الانوار شاه بهرام ورجاوند محو گردید. چون خاک ایران موطن حضرت بهاءالله و محل طلوع شمس حقیقت می باشد ، بهائیان خاک ایران را که هر نقطه آن شاهد فداکاریها و جانبازیهای پیروان آئین بهائی بوده عزیز و گرامی می دارند و مستقبل این مرز و بوم را معزز و محترم می دانند. حضرت عبدالبهاء در یکی از الواح می فرماید:"... بهائیان چنان ایران را در انظار جلوه داده اند که امروز جم غفیری از اقالیم سبعه پرستش ایران می نمایند، زیرا شمس حقیقت از آن افق طلوع نموده و وطن مقدس حضرن بهاءالله است. ملاحظه کنید که چه موهبتی حضرت یزدان در حق ایران و ایرانیان فرمود..."(20) و در لوحی دیگر می فرماید :"پروردگار عالمیان محض فضل و احسان هیکل ایران را به خلعتی مفتخر فرمود، و ایرانیان را تاجی بر سر نهاده که جواهر زواهراش بر قرون و اعصار بتابد و آن ظهور این امر بدیع است...مشیت الهیه تعلق گرفته و قوه معنویه در ایران نبعان نموده. هذا امر محتوم و وعد غیر مکذوب."(21) و در بیانی دیگر می فرماید:" مستقبل ایران در نهایت شکوه و عظمت و بزرگواری است. زیرا موطن جمال مبارک ( از القاب حضرت بهاءالله) است. جمیع اقالیم عالم توجه و نظر احترام به ایران خواهند نمود و یقین بدانید چنان ترقی نماید که انظار جمیع اعاظم و دانایان عالم حیران ماند. هذا بشارة کبری، بلغها لمن تشاء و هذا وعد غیر مکذوب.(22) با توجه به اینکه حضرت بهاءالله ایرانی نسب و کشور مقدس ایران مطلع این کوکب لامع است، بهائیان جهان سرزمین ایران را مقدس می دانند و هموطنان حضرت بهاءالله را محترم می شمارند. به آداب و رسوم ایرانیان، خصوصا مهمان نوازی را که از نیاکان خود به ارث برده اند به دیده احترام می نگرند. همچنین با ظهور شاه بهرام ورجاوند از ایران و انتشار تعالیم و احکامش در سراسر جهان بعضی از آداب و سنن ایرانی منجمله عید نوروز که یادگاری از کیان ایران باستان است در کلیه اقالیم جهان به نام نوروز جشن گرفته می شود. و مقدار زیادی از کلمات و لغات و اصطلاحات زبان فارسی همراه با آیات و الواح نازله از قلم حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء مصطلح بین پیروان آئین بهائی در سراسر جهان گردیده است. ایران نه تنها مورد توجه و تکریم همه بهائیان جهان بوده و هست، به این اعتبار که آئین شان از این سرزمین سرچشمه گرفته، بلکه از آن جهت که بیشتر آثار بهائی به زبان فارسی است و در آثار بهائی تأثیر آشکاری از ادبیات پرمایه ایران خصوصا ادبیات عرفانی و تمثیل ها و تشبیهات و دیگر صنایع بدیع شعر و نثر فارسی به چشم می خورد، موثر در ادبیات بهائی در سایر سرزمین های عالم مشاهده شده است و نیز بسیاری از بهائیان غربی را به آموختن زبان فارسی به منظور دسترسی به سرچشمه آیات الهی و درک بهتر و استفاده بیشتر از این آثار برانگیخته است. حضرت عبدالبهاء درباره مستقبل ایران میفرمایند: " ... عنقریب ملاحظه خواهد شد که دولت وطنی جمال مبارک در جمیع بسیط زمین محترم ترین حکومات خواهد گشت. ان فی ذلک عبرة للناظرین. و ایران معمورترین بقاع عالم خواهد شد. ان هذا لفضل عظیم".(23) علیهذا کسانی که ایران را دوست دارند و سربلندی و سرافرازی آن را آرزو می کنند و به پیشرفت و ترقی آن اهمیت می دهند باید مطمئن باشند که ایران معززترین حکومات عالم و مورد غبطه جهانیان خواهد شد. زیرا مهد آئین اهورائی و مظهر ظهور انوار ورهرام بوده و مورد
توجه جهانیان خواهد گردید.

http://aeenebahai.org/fa/node/4579/%D9%85%D8%AD%D9%84-%D8%B8%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%88-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

Monday, December 26, 2022

COHERENCE BETWEEN THE SPIRITUAL AND MATERIAL




The emergence of the materially and spiritually prosperous global civilization associated with humanity’s age of maturity requires that the practical and spiritual aspects of life advance harmoniously together. ‘Abdu’l-Bahá states that while “material civilization is one of the means for the progress of the world of mankind,” until it is “combined with Divine civilization, the desired result, which is the felicity of mankind, will not be attained.”He continues:

Material civilization is like a lamp-glass. Divine civilization is the lamp itself and the glass without the light is dark. Material civilization is like the body. No matter how infinitely graceful, elegant and beautiful it may be, it is dead. Divine civilization is like the spirit, and the body gets its life from the spirit, otherwise it becomes a corpse. It has thus been made evident that the world of mankind is in need of the breaths of the Holy Spirit. Without the spirit the world of mankind is lifeless, and without this light the world of mankind is in utter darkness.

 ‘Abdu’l-Bahá

Friday, December 23, 2022

Abdu'l-Baha at Christmas - A Story from the Baha'i Faith



This animation shares some short vignettes and accounts of Abdu'l-Baha's travels in the west during the Christmas season. The accounts are from 'God Passed By' by Shoghi Effendi, and 'Abdu'l-Baha - The Centre of the Covenant' by H.M. Balyuzi.
We are thankful to George Ronald Publisher, who owns the copyright of H.M. Balyuzi's book, for their permission for this video.
To find out more about George Ronald Publisher visit https://grbooks.com

Tuesday, December 6, 2022

The spiritual reality of man

 

A foundational concept to explore in this context is the spiritual reality of man. In the Revelation of Baha'u'Uah, the nobility inherent to every human being is unequivocally asserted; it is a fundamental tenet of Baha'i belief, upon which hope for the future of humankind is built. The soul's capacity to manifest all the names and attributes of God—He Who is the Compassionate, the Bestower, the Bountiful—is repeatedly affirmed in the Writings.
Economic life is an arena for the expression of honesty, integrity, trustworthiness, generosity, and other qualities of the spirit. The individual is not merely a self-interested economic unit. striving to claim an ever-greater share of the world's material resources. "Man's merit lieth in service and virtue", Baha'u'llah avers, "and not in the pageantry of wealth and riches." And further: "Dissipate not the wealth of your precious lives in the pursuit of evil and corrupt affection, nor let your endeavours be spent in promoting your personal interest." By consecrating oneself to the service of others, one finds meaning and purpose in life and contributes to the upliftment of society itself.

At the outset of His celebrated treatise, The Secret of Divine Civilization, 'Abdu'l-Baha states: And the honour and distinction of the individual consist in this, that he among all the world's multitudes should become a source of social good. Is any larger bounty conceivable than this, that an individual, looking within himself, should find that by the confirming grace of God he has become the cause of peace and well-being, of happiness and advantage to his fellow men? No, by the one true God, there is no greater bliss, no more complete delight. 

THE UNIVERSAL HOUSE OF JUSTICE
1 March 2017
To the Baha'is of the World

Insights from the field

  In the latest podcast episode from the Bahá’í World News Service, Mina Yazdani—a professor of history at Eastern Kentucky University in th...