Saturday, January 8, 2022

PARTICIPATION IN THE DISCOURSES OF SOCIETY 2.

 

At whatever level it occurs, the purpose of Bahá’í participation in discourses is not to persuade others to accept a Bahá’í position on this or that subject. Nor is effort in this area of endeavor pursued as a public relations activity or an academic exercise. Rather, Bahá’ís strive to adopt a posture of learning and engage in genuine conversation. As such, they do not set out to offer any specific solutions to the problems that face humanity such as climate change, women’s health, food production and poverty alleviation. Yet Bahá’ís in a range of settings around the world are eager to share what they are learning in their efforts to apply Bahá’u’lláh’s teachings towards the advancement of civilization and to learn with and from other like-minded individuals and groups.

 One of the ways in which the Bahá’í community is building capacity for this purpose is through seminars for undergraduate and graduate university students. Conducted by the Institute for Studies in Global Prosperity (ISGP) at the national and international levels, these seminars explore subjects especially relevant to students and young professionals. Periodic conferences hosted by the Associations for Bahá’í Studies represent another avenue for building capacity in this regard. Such conferences serve as a forum for interested people of all ages and from every field to correlate the Bahá’í teachings with contemporary thought.

What Bahá’ís Believe.

PARTICIPATION IN THE DISCOURSES OF SOCIETY 1

 

Over the years, the Bahá’í community has come to refer to one aspect of its efforts to contribute to the advancement of civilization as participation in the discourses of society. At any given moment, and in social spaces at all levels of society, there are a range of ongoing discourses concerned with various aspects of humanity’s wellbeing and progress: discourses on such subjects as the equality of women and men, peace, governance, public health, and development, to name but a few. Individual members of the Bahá’í community—whether through their involvement in the life of the local community, their efforts of social action, or in the course of their studies, occupations, or professional activities—strive to participate fruitfully in such discourses, learning with and from others and offering their personal insights, informed by the Bahá’í teachings, to the unfolding discussions. Bahá’í-inspired agencies also contribute to discourses associated with aspects of social and economic development relevant to their work.

Meanwhile, agencies of National Spiritual Assemblies try to contribute through various avenues to the promotion of ideas conducive to public welfare. At the international level, the Bahá’í International Community (BIC) is similarly engaged.

 PARTICIPATION IN THE DISCOURSES OF SOCIETY

Thursday, January 6, 2022

The Will and Testament of ʻAbdu'l-Bahá and the Unfoldment of the Adminis...


A keynote address by Mrs. Antonella Demonte, member of the International Teaching Centre, delivered at the centenary commemoration of the ascension of ʻAbdu'l-Bahá on 26 November 2021.

ʻAbdu'l-Bahá as the Centre of the Covenant




A keynote address by Mrs. Gloria Javid, member of the International Teaching Centre, delivered at the centenary commemoration of the ascension of ʻAbdu'l-Bahá on 25 November 2021.

Glimpses of a Hundred Years of Endeavour

 

In 1921, at the time of the passing of ‘Abdu’l-Bahá, a relatively small Bahá’í community, though grieving, looked to the future with faith and courage, focused on the instructions that had been left by Him, the Centre of Bahá’u’lláh’s Covenant. ‘Abdu’l-Bahá had provided clear guidance for how the Bahá’í community was to grow, develop and increasingly serve humanity. Since that time, the followers of Bahá’u’lláh have been striving, with unimaginable sacrifice, to implement that guidance, reaching the farthest corners of the globe. This film provides glimpses into a hundred years of endeavour and learning, carried out by a burgeoning Bahá’í community, and outlines the journey that has led to the community’s current efforts to contribute to the emergence of a world based on the principle of the oneness of humanity.

Glimpses of a Hundred Years of Endeavour

جهانیان هر چند غافلند ولی به جان در گفتگوی تو

نگارنده: آرام

"...جهانیان هر چند غافلند ولی به جان در گفتگوی تو..." (حضرت عبدالبهاء)

انقلابات و بحرانهای بزرگ، جهان را فرا گرفته است. فقر، خشونت، جنگ، تعصبات مذهبی و نژادی و ملی، بیماری، تروریسم، انقلابات اجتماعی، بیکاری و بسیاری از مشکلات دیگر مردم را خسته و ناامید نموده است. وعده های ادیان مختلف برای رسیدن به جهانی مملوّ از عدالت متحقّق نشده است و مردم جهان از دین و دینداری خسته و ناامید شده اند. بسیاری از آنها دین را علت این سرنوشت شوم و عقب ماندگی و عدم پیشرفت می دانند. از نظر آنها دین، عامل و علتِ جنگهای بسیار، خشونت و کشتار و تبعیض و نابرابری بین انسانها و اجبار و سلب آزادی بشر شده است. نسل جوان امروز از دین، گریزان و به دنبال آزادی و حقوق انسانی خود است. در این میان دیانتی جدید ظاهر گشته و دین را علت نظم و امنیت جهان می داند و بی دینی را مبدأ و عامل هرج و مرج بیان می کند و تحقّق صلح و عدالت را در پیروی از دیانت جدید الهی اعلام نموده است. اما مردمی چنین دین گریز و بدبین نسبت به همه ی ادیان الهی، چگونه می توانند دوباره باور کنند که دین جدید موجب نجات آنهاست؟ بسیاری از مردم دین گریز، وقتی نام دیانت بهائی را به عنوان دینی جدید می شنوند از همان ابتدا با آن مخالفت می ورزند. بارها شنیده ایم که می گویند ما دیگر هیچ دینی را نمی خواهیم. 

 به نظر می رسد آنچه که سبب چنین ناامیدی از دین و ستیز با آن شده است، تصویر نادرستی  است که مدّعیان دین با اعمال و رفتار خود در ذهن مردم ایجاد نموده اند و وقتی بهائیان از دین جدید سخن می گویند، این تشابه لفظی باعث به اشتباه افتادن و سوء تفاهم می گردد. حال آنکه وقتی یک فرد بهائی از واژه "دین" استفاده می کند، مفهوم و تعریفی که از دین در ذهن اوست با درک و تصوّری که در ذهن دین گریزان و دین ستیزان است کاملا متفاوت و شاید بتوان گفت حتی نقطه ی مقابل آن است. 

تعالیم اخلاقی، اصول اعتقادی و اجتماعی بهائی در حقیقت آموزه های اصلی دین بهائی است و وقتی فرد بهائی از دین سخن می گوید، منظور او  مجموعه ی این افکار و تعالیم مهمی است که با بررسی آن متوجه میشویم که همان اصول و ایده آل هایی هستند که اغلب مردم و دین گریزان به دنبال آنند. 

در حقیقت آنچه که اغلب مردم از آن در گریزند، تعصبات مذهبی و ملی و نژادی و محدودیتهای فکری و قید و بندهای سطحی و بیخردی و بی دانشی و فقدان اخلاق و جنگ و دشمنی و منفعت پرستی ، تقلید و خرافات و جدا کردن انسانها و قضاوت در مورد آنها و دخالت در زندگی خصوصی افراد و امر به معروف و نهی از منکر و سایر اموری است که روح او را پژمرده نموده است.  اما وقتی فرد بهائی از "دین"  سخن می گوید، منظور و مقصود او آن اصولی است که دیانت بهائی ترویج می کند که علاوه بر اعتقاد به خداوند و پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی، شامل تلاش برای ترویج و گسترش اصولی است که با نام تعالیم و آموزه های اجتماعی و اعتقادی بهائی مورد شناسایی قرار گرفته است یعنی داشتن تفکّر مستقل و ترک انواع تعصبات و عدم تبعیض بین انسانها و برابر دانستن حقوق فردی و اجتماعیِ همه ی مردم جهان و تلاش در جهت صلح و دوستی و محبت و قرار ندادن دین و ملیت و نژاد و جنسیت و سایر تفاوتها به عنوان علّتی برای جدایی و دوری و کدورت مابین انسانها و لازم و ملزوم دانستن علم و اخلاق با یکدیگر و توجه و ترجیح دادن منافع کل اجتماع بر منافع فردی و دیگر آموزه های اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی است که میتوان آنها را مطالعه کرد و اطلاع حاصل نمود.

در یکی از دستخطهای بیت العدل اعظم چنین تعریفی را از دین و دینداری می خوانیم: 

"دین اخلاق حمیده‌ ترویج می‌دهد، تحمّل و بردباری، شفقت و محبّت، و بخشش و بزرگواری عطا می‌کند، تفکّری مترقّی و متعالی القا می‌نماید، آزار و اذیّت به دیگران را بالکلّ نهی می‌کند و  افراد را به جان‌فشانی در راه خیر عموم دعوت می‌نماید. دین به افراد می‌آموزد که جهان‌بین باشند نه خودبین، از تعصّبات احتراز نمایند، به تأسیس اتّحاد و یگانگی در بین نوع بشر پردازند، در راه رفاه مادّی و معنوی همگان کوشند، سعادت خود را در خوشبختی دیگران بینند، علم و دانش را انتشار دهند، اسباب وجد و سرور حقیقی شوند و عالم انسانی را حیاتی تازه بخشند. دین آیینۀ قلب را صیقل می‌دهد تا خصایل روحانی مودوعه در وجود را منعکس نماید، قوای منبعثه از صفات الهی در زندگی فردی و جمعی بندگان ظاهر ‌شود و پیدایش نظم اجتماعی نوینی را مدد بخشد. این است مفهوم واقعیِ دین در تعالیم حضرت بهاءالله."

با این نگاه میتوان گفت بسیاری از مردم اگر چه ظاهرا و به گمان خود از دین، گریزانند و به بی دینی روی آورده اند اما از نگاه و تصوّر و تعریفی که بهائیان از دین دارند، آنچه که مردم در حقیقت از آن گریزانند، هرج و مرج اخلاقی و بی دینیِ واقعی است که همه ی عالم را فرا گرفته و در جستجوی دیانت حقیقی و تشنه ی تعالیم جانپروری هستند که آنها را از این محدودیتها آزاد نماید و به سوی جهانی مملوّ از محبّت و اخلاق و امید و عشق و دوستی و شادی و سرور و همراهی و همکاریِ همه ی اهل عالم با یکدیگر و اجتماعی عاری از جنگ و دشمنی و رقابت و تنگ نظری و جهل و فقر سوق دهد. امروزه بشر از همه ی مظاهر غیر انسانی و غیر اخلاقی گریزان است و آرزومند دنیایی است که آئینه ی ملکوت باشد، همان جهانی که ادیان الهی در اصول کلّی خود و همچنین دیانت بهائی در تعالیم اجتماعی و آموزه های اخلاقی خود ترویج می دهد و لذا مردم اگر چه ظاهرا از "دین" رویگردانند اما به سوی "حقیقتِ دین" در حال اقبالند. 

حضرت عبدالبهاء در مناجاتی به این حقیقت چنین اشاره میفرمایند:

"...ای دلبر مهربان هر بینوائی سر گشته کوی تو و هر مرغ بی پر و بالی گرفتار موی تو و هر سر گشته و سر گردانی ناظر بسوی تو و هر سوخته دلی تشنه جوی تو و جهانیان هر چند غافلند ولی بجان در گفتگوی تو..."


(مکاتیب عبدالبهاء، ج۲ ص۱۰۶) 




O SON OF MY HANDMAID!

  O SON OF MY HANDMAID! Guidance hath ever been given by words, and now it is given by deeds. Every one must show forth deeds that are pure...