Thursday, January 6, 2022

جهانیان هر چند غافلند ولی به جان در گفتگوی تو

نگارنده: آرام

"...جهانیان هر چند غافلند ولی به جان در گفتگوی تو..." (حضرت عبدالبهاء)

انقلابات و بحرانهای بزرگ، جهان را فرا گرفته است. فقر، خشونت، جنگ، تعصبات مذهبی و نژادی و ملی، بیماری، تروریسم، انقلابات اجتماعی، بیکاری و بسیاری از مشکلات دیگر مردم را خسته و ناامید نموده است. وعده های ادیان مختلف برای رسیدن به جهانی مملوّ از عدالت متحقّق نشده است و مردم جهان از دین و دینداری خسته و ناامید شده اند. بسیاری از آنها دین را علت این سرنوشت شوم و عقب ماندگی و عدم پیشرفت می دانند. از نظر آنها دین، عامل و علتِ جنگهای بسیار، خشونت و کشتار و تبعیض و نابرابری بین انسانها و اجبار و سلب آزادی بشر شده است. نسل جوان امروز از دین، گریزان و به دنبال آزادی و حقوق انسانی خود است. در این میان دیانتی جدید ظاهر گشته و دین را علت نظم و امنیت جهان می داند و بی دینی را مبدأ و عامل هرج و مرج بیان می کند و تحقّق صلح و عدالت را در پیروی از دیانت جدید الهی اعلام نموده است. اما مردمی چنین دین گریز و بدبین نسبت به همه ی ادیان الهی، چگونه می توانند دوباره باور کنند که دین جدید موجب نجات آنهاست؟ بسیاری از مردم دین گریز، وقتی نام دیانت بهائی را به عنوان دینی جدید می شنوند از همان ابتدا با آن مخالفت می ورزند. بارها شنیده ایم که می گویند ما دیگر هیچ دینی را نمی خواهیم. 

 به نظر می رسد آنچه که سبب چنین ناامیدی از دین و ستیز با آن شده است، تصویر نادرستی  است که مدّعیان دین با اعمال و رفتار خود در ذهن مردم ایجاد نموده اند و وقتی بهائیان از دین جدید سخن می گویند، این تشابه لفظی باعث به اشتباه افتادن و سوء تفاهم می گردد. حال آنکه وقتی یک فرد بهائی از واژه "دین" استفاده می کند، مفهوم و تعریفی که از دین در ذهن اوست با درک و تصوّری که در ذهن دین گریزان و دین ستیزان است کاملا متفاوت و شاید بتوان گفت حتی نقطه ی مقابل آن است. 

تعالیم اخلاقی، اصول اعتقادی و اجتماعی بهائی در حقیقت آموزه های اصلی دین بهائی است و وقتی فرد بهائی از دین سخن می گوید، منظور او  مجموعه ی این افکار و تعالیم مهمی است که با بررسی آن متوجه میشویم که همان اصول و ایده آل هایی هستند که اغلب مردم و دین گریزان به دنبال آنند. 

در حقیقت آنچه که اغلب مردم از آن در گریزند، تعصبات مذهبی و ملی و نژادی و محدودیتهای فکری و قید و بندهای سطحی و بیخردی و بی دانشی و فقدان اخلاق و جنگ و دشمنی و منفعت پرستی ، تقلید و خرافات و جدا کردن انسانها و قضاوت در مورد آنها و دخالت در زندگی خصوصی افراد و امر به معروف و نهی از منکر و سایر اموری است که روح او را پژمرده نموده است.  اما وقتی فرد بهائی از "دین"  سخن می گوید، منظور و مقصود او آن اصولی است که دیانت بهائی ترویج می کند که علاوه بر اعتقاد به خداوند و پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی، شامل تلاش برای ترویج و گسترش اصولی است که با نام تعالیم و آموزه های اجتماعی و اعتقادی بهائی مورد شناسایی قرار گرفته است یعنی داشتن تفکّر مستقل و ترک انواع تعصبات و عدم تبعیض بین انسانها و برابر دانستن حقوق فردی و اجتماعیِ همه ی مردم جهان و تلاش در جهت صلح و دوستی و محبت و قرار ندادن دین و ملیت و نژاد و جنسیت و سایر تفاوتها به عنوان علّتی برای جدایی و دوری و کدورت مابین انسانها و لازم و ملزوم دانستن علم و اخلاق با یکدیگر و توجه و ترجیح دادن منافع کل اجتماع بر منافع فردی و دیگر آموزه های اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی است که میتوان آنها را مطالعه کرد و اطلاع حاصل نمود.

در یکی از دستخطهای بیت العدل اعظم چنین تعریفی را از دین و دینداری می خوانیم: 

"دین اخلاق حمیده‌ ترویج می‌دهد، تحمّل و بردباری، شفقت و محبّت، و بخشش و بزرگواری عطا می‌کند، تفکّری مترقّی و متعالی القا می‌نماید، آزار و اذیّت به دیگران را بالکلّ نهی می‌کند و  افراد را به جان‌فشانی در راه خیر عموم دعوت می‌نماید. دین به افراد می‌آموزد که جهان‌بین باشند نه خودبین، از تعصّبات احتراز نمایند، به تأسیس اتّحاد و یگانگی در بین نوع بشر پردازند، در راه رفاه مادّی و معنوی همگان کوشند، سعادت خود را در خوشبختی دیگران بینند، علم و دانش را انتشار دهند، اسباب وجد و سرور حقیقی شوند و عالم انسانی را حیاتی تازه بخشند. دین آیینۀ قلب را صیقل می‌دهد تا خصایل روحانی مودوعه در وجود را منعکس نماید، قوای منبعثه از صفات الهی در زندگی فردی و جمعی بندگان ظاهر ‌شود و پیدایش نظم اجتماعی نوینی را مدد بخشد. این است مفهوم واقعیِ دین در تعالیم حضرت بهاءالله."

با این نگاه میتوان گفت بسیاری از مردم اگر چه ظاهرا و به گمان خود از دین، گریزانند و به بی دینی روی آورده اند اما از نگاه و تصوّر و تعریفی که بهائیان از دین دارند، آنچه که مردم در حقیقت از آن گریزانند، هرج و مرج اخلاقی و بی دینیِ واقعی است که همه ی عالم را فرا گرفته و در جستجوی دیانت حقیقی و تشنه ی تعالیم جانپروری هستند که آنها را از این محدودیتها آزاد نماید و به سوی جهانی مملوّ از محبّت و اخلاق و امید و عشق و دوستی و شادی و سرور و همراهی و همکاریِ همه ی اهل عالم با یکدیگر و اجتماعی عاری از جنگ و دشمنی و رقابت و تنگ نظری و جهل و فقر سوق دهد. امروزه بشر از همه ی مظاهر غیر انسانی و غیر اخلاقی گریزان است و آرزومند دنیایی است که آئینه ی ملکوت باشد، همان جهانی که ادیان الهی در اصول کلّی خود و همچنین دیانت بهائی در تعالیم اجتماعی و آموزه های اخلاقی خود ترویج می دهد و لذا مردم اگر چه ظاهرا از "دین" رویگردانند اما به سوی "حقیقتِ دین" در حال اقبالند. 

حضرت عبدالبهاء در مناجاتی به این حقیقت چنین اشاره میفرمایند:

"...ای دلبر مهربان هر بینوائی سر گشته کوی تو و هر مرغ بی پر و بالی گرفتار موی تو و هر سر گشته و سر گردانی ناظر بسوی تو و هر سوخته دلی تشنه جوی تو و جهانیان هر چند غافلند ولی بجان در گفتگوی تو..."


(مکاتیب عبدالبهاء، ج۲ ص۱۰۶) 




No comments:

Post a Comment

O SON OF MY HANDMAID!

  O SON OF MY HANDMAID! Guidance hath ever been given by words, and now it is given by deeds. Every one must show forth deeds that are pure...