Wednesday, November 25, 2015

حضرت عبدالبهاء: مركز ميثاق

در ۲۹ نوامبر ۱۹۲۱، جمعيتي مركب از ۱۰۰۰۰ نفر، از يهودي و مسيحي و مسلمان و از فرق و مذاهب گوناگون در كوه كرمل واقع در ارض اقدس جمع شدند تا براي درگذشت شخصي كه به عنوان جوهر «حکمت و تقوى و علم و عطاء» ستايشش مي كردند، سوگواري كنند. [۱] در آن هنگام، حضرت عبدالبهاء، فرزند و جانشين حضرت بهاءالله، به خطاب رهبر يهودي به عنوان «مثال زندۀ فداكاري»، از زبان ناطقي مسيحي به عنوان كسي كه بشر را به «طريق راستي» هدايت فرمود و توسط يك رهبر برجستۀ مسلمان به عنوان «ركن صلح» و تجسم «جلال و عظمت» توصيف گرديدند.
[۲] مراسم تشييع ايشان، به گفتۀ يكي از ناظران غربي، جماعت كثيري را گرد هم آورد كه «همه از درگذشتش غمناک و از تذکار سوانح حياتش دلشاد بودند.»[۳]
 حضرت عبدالبهاء را در شرق و غرب عالم، به عناوين سفير صلح، قهرمان عدالت، رهبر و نمايندۀ يك آيين جديد مي شناختند. حضرت عبدالبهاء در سفرهاي تاريخ ساز خود به شمال امريكا و اروپا، تعاليم اساسي پدر بزرگوارشان را در گفتار و كردار با قدرت و قاطعيت اعلان فرمودند. حضرت عبدالبهاء تعليم فرمودند كه «محبت بزرگترين قانون در عالم وجود است» و اوست كه «سبب تمدن امم» [۴] ميشود. ميفرمايند: «اساس حيات و وجود تعاون و تعاضد است» [۵] و در عمل با هر نفسي كه از سر راهشان مي گذشت، از امير و اسير، يكسان
برخورد فرمودند ....

وضوع جانشينى در جميع اديان همواره مسئله اي بسيار مهم و حساس بوده است و عدم اتّفاق بر سر جانشين لاجرم سبب انشقاق و تفرقه در كليه اديان شده است. براي مثال، هالۀ ابهامي كه جانشينان واقعی حضرت عيسي و حضرت محمد را در بر گرفت، در نهایت به تفاسير متفاوت و متضاد از متون مقدسۀ آن ادیان انجاميد و هم در مسيحيت و هم در اسلام به اختلافات عميقي منجر شد. در اين خصوص حضرت بهاءالله مانع هر اشتقاقي شدند و با تمهيداتي كه در وصيتنامۀ خويش با عنوان «كتاب عهدي» انديشيدند، بنيان متيني براي آيين خويش بنياد نمودند. ايشان فرمودند: « چون بحر حضورم فرونشيند و کتاب ظهورم بپايان رسد پس به آنکس که خداوند بيمانند اراده فرموده و از اين اصل قديم منشعب گشته توجّه نمائيد. مقصود از اين آيه مبارکه غصن اعظم [حضرت عبدالبهاء] بوده» [۹] انتصاب حضرت عبدالبهاء توسط حضرت بهاءالله به عنوان جانشين ايشان، انتشار پيام اميد و صلح جهاني را به تمام نقاط جهان تضمين نمود و واسطۀ تشخيص وحدت اصليه ميان همۀ ملل و اقوام شد. حضرت بهاءالله در اشاره به حضرت عبدالبهاء مي فرمايند: ‌«جلال خدا بر تو و بر كسي كه به تو خدمت كند و گرد تو طواف كند و واي بر كسي كه با تو مخالفت كند و به تو آزار برساند، خوشا به حال كسي كه تو را دوست بدارد و واي به حال كسي كه با تو دشمني كند.» [۱۰] به طور خلاصه، حضرت عبدالبهاء مركز عهد و ميثاق حضرت بهاءالله، تضمين كنندۀ اتحاد جامعۀ بهايي و حافظ انسجام تعاليم امر بهايي بودند . حضرت عبدالبهاء به عنوان مبين منصوص حضرت بهاءالله، بدل به «لسان گوياى کتاب الله و مفسر کلام الهى» [۱۱] شدند. قدرت عظيم خلاقۀ موجود در ظهور حضرت بهاءالله بدون حضرت عبدالبهاء به بشر انتقال نمي يافت ...و اهميت اين قدرت درك نمي شد.

No comments:

Post a Comment

The call of the Kingdom has been sounded,

The call of the Kingdom has been sounded, and the annunciation of the world’s need for Universal Peace has enlightened the world’s conscienc...